« مستي »

رفيق من امشب بد مستم

يا زياد خوردم يا كم جمبم

پل تگري زدن و رد كردم

اصلا نميدونم با خودم چند چندم

من دچار سر دردم

تب دارم ولي با خودم لج كردم

پيك شكسته و پي اين داستانا نباش

بد جوري از خودم در رفتم

ايرادم اينه فراموش كارم

پيك خاليه جلومه و ميگم هنوز نخوردم

بريز پيك بعد و داشت نسخ تو ئه

اين كه زياد خوردم نظر تو ئه

هر پيك به پيك يه خبر نوع

شايد ريختن اينا تو رو خسته كنه

بده من بريزم از اول دست تو ئه

بزار يه قصه بگم واست مزه كنه

يه يارو بود ميگفتن پهلوونه

هر روز ميرفت توي قهوه خونه

دو تا بطري عرق و دوتا استكان ميخواست

ميشست ميخورد ميرفت مست تا خونه

تا اون قهوه چي پرسيد صبح تا مياد

تا آخر شب كه شل راه مياي

عرق يا ويسكي يا وتكا مي خواي

چرا از هر كدوم دو تا ميخواي

گفت ما سه نفر بوديم سه تا رفيق

قول داديم بهم كه هرجا تنها بريم

جاي هم بخوريم جاي همديگه مست كنيم

جاي خالي هر كدوم برو پيك روي ميز

باشه ولي هر چي گفتم بطري 3 تا اي 2 تا ست و من تو شكم

يارو يه نگاه بش كرد و با لبخند

گفت اين سهم اوناست و من تو تركم

 

Carlos

Mahyar

021

(مهيار حق پرست)

اصلاندوز مركز آموزش شهيد مدني ناجا

03 / 09 / 91



موضوعات مرتبط: اشعار گوناگون ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 22 دی 1391برچسب:, | 19:12 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |

*( دروغ )*

عجب زمونه اي شده ديگه كسي وفا نداره

تا به يكي دل ميبندي ميخواد اشكتو در بياره

عاشق شدن دروغه دوست داشتنا دروغه

تموم اين دل بستنا به اون خدا دروغه

 

دروغه ...

همه عشقاي اين زمونه

ديگه كسي پاي حرفاش نميمونه

ديگه كسي پاي حرفاش نميمونه

تموم شد اون زمون كه واسه هم ميمردن

جون همو روزي صد بار قسم ميخوردن

جون همو روزي صد بار قسم ميخوردن

 

عجب زمونه اي شده دوره نارفيقيه

هر كي به فكر خودشه عشق كجاست كي به كيه

دلاي آدما مثه يه تيكه سنگ تو كوير

هر كي يكم عاشق ميشه ، ميشه تو چنگ غم اسير

 

دروغه ...

همه عشقاي اين زمونه

ديگه كسي پاي حرفاش نميمونه

ديگه كسي پاي حرفاش نميمونه

تموم شد اون زمون كه واسه هم ميمردن

جون همو روزي صد بار قسم ميخوردن

جون همو روزي صد بار قسم ميخوردن

 

91-10-21

2013 - january - 10



موضوعات مرتبط: اشعار گوناگون ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 21 دی 1391برچسب:, | 11:18 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |